الهي،به حرمت آن نام كه تو خواني و به حرمت آن صفت كه تو چناني،درياب كه مي تواني.

الهي،عمر خود به باد كردم بر تن خود بيداد كردم،گفتي و فرمان نكردم،درماندم و درمان نكردم.

الهي،عاجز و سرگردانم،نه آنچه دارم دانم و نه آنچه دانم دارم.

الهي،اگر تو مرا خواستي من آن خواستم كه تو خواستي.

الهي،به بهشت و حور چه نازم مرا ديده اي ده كه از هر نطر بهشتي سازم.

الهي،به لطف ما را دستگير و به كرم پاي دار.

الهي،حجاب ها از راه بردار و ما را به ما مگذار.

مجموعه رسايل فارسي خواجه عبدا.. انصاري